در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (ع) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمومنین (ع) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد...
تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (ع) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.
انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است.
السلام علیک یا ابالفضل العباس....
ممنون از تمام دوستانم...آوا،مصطفی ،بهانه،احسان ، بنیامین....و تمام دوستان گلم سپاسگزارم که قبول زحمت میکنید و با نظرات زیبایتون ، وبلاگ مزین می کنید درود ....
از دلِ تو به خدا نيست دلي درياتر
از دو چشم تو نديده ست كسي گيراتر
به خدا ماهِ شب چهاردهم مُعتَرف است
نيست از ماهِ بني هاشميان زيباتر
در دلِ جنگ چناني كه همه ميگويند
بعد مولا نبُوَد از تو كسي مولاتر
آن كه گفته رفع الله به ما فهمانده
نيست از رايت عباس علمي بالاتر
گرچه سيراب دهد آب به تشنه ساقي
آنكه لب تشنه دهد آب بُوَد سقاتر.
83530 بازدید
31 بازدید امروز
188 بازدید دیروز
1990 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian