×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

خیلی زود دیر می شود....

خیلی زود دیر میشود....

× برای اصیل بودن کافی است که دروغ نگویی.... آغاز اصالت خوب همین است.... نخواهی چیزی باشی که نیستی.... (لودویگ ویتگنشتاین)
×

آدرس وبلاگ من

w.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ali1130

ماستمالی کردن

قضیه ماستمالی کردن از حوادثی است که در عصر بنیانگذار سلسلۀ پهلوی اتفاق افتاد و شادروان محمد مسعود این حادثه را در یکی از شماره‌های روزنامه مرد امروز به این صورت نقل کرده است: ?هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود، بخشدار دستور می‌دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً سفید نمایند و به این منظور متجاوز از یکهزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست همه دیوارها را ماستمالی کردند.? 
این کار مدتها موضوع اصلی شوخی‌های محافل و مجالس بود و در عصر حاضر نیز به معنی سر و ته کاری را بهم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن به کار می‌رود.

چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 - 7:42:15 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://srt .com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   8:19:20 PM

Likes 1

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   12:32:22 PM

Likes 1

 به ساعت نگاه می کنم: حدود سه نصفه شب است چشم می بندم تا مبادا چشمانت را از یاد برده باشم و طبق عادت کنار پنجره می روم سوسوی چند چراغ مهربان وسایه های کشدار شبگردانه خمیده و خاکستری گسترده بر حاشیه ها و صدای هیجان انگیز چند سگ و بانگ آسمانی چند خروس از شوق به هوا می پرم چون کودکی ام و خوشحال که هنوز معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است آری!از شوق به هوا می پرم و خوب می دانم سالهاست که مرده ام 

( شعری از زنده یاد حسین پناهی )

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   12:31:53 PM

Likes 1

 چهارمین مرد وارد مغازه شد و گفت: قربان، ساعتم کار نمی کند. من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم. لطفا هر وقت آماده شد خبرم کنید.

به نظر شما از میان چهار مردی که به مغازه آمدند، کدام یک ساعتش تعمیر شد؟

ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و پیش از بازگشت آنها را با خود بر می گردانیم. گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید. برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده کند. درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند. باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر می کند. خداوند همیشه وقت شناس است.

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   12:31:22 PM

Likes 1

 ساعت سازی بود که ساعت هم تعمیر می کرد. روزی مردی با ساعتی خراب وارد مغازه شد و گفت: ساعتم خراب شد. فکر می کنید بتوانید تعمیرش کنید؟
ساعت ساز جواب داد:
خوب، البته سعی خودم را می کنم. مرد گفت: متشکرم، اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است. و ساعتش را برداشت و رفت.
بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت: ساعتم کار نمی کند. اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یک را هم اینجا، مطمئنم که دوباره مثل روز اولش کار می کند. ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود.
ظهر نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد. ساعتش را گذاشت و گفت: یک ساعت دیگر بر می گردم تا ببرمش. این را گفت و مغازه را ترک کرد. قبل از اینکه مغازه را تعطیل کند،

http://noorani.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   11:16:04 AM

Likes 1

جالب بود

http://saeidr.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394   9:12:56 AM

Likes 2

سلام

خیلی جالب بود

مرسی

آخرین مطالب


فقر و تنگ دستی....


لحظه دیدار


شیطان خود را بازنشسته کرد


دو ریالی صلواتی


همانی هستی که همه می‌گویند؟


حکایت.....


تفاوت عشق و ازدواج


درس آرتور اش


طوطی و حضرت سلیمان


زن نق نقو


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

83439 بازدید

128 بازدید امروز

146 بازدید دیروز

1939 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements