×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خیلی زود دیر می شود....

خیلی زود دیر میشود....

× برای اصیل بودن کافی است که دروغ نگویی.... آغاز اصالت خوب همین است.... نخواهی چیزی باشی که نیستی.... (لودویگ ویتگنشتاین)
×

آدرس وبلاگ من

w.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ali1130

حج عبدالجبار

آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت. نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت. چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد. عبد الجبار براى تفرج و سیاحت، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت. عبد الجبار با خود گفت: ?بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد.?
در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم!
مادر گفت: ?عزیزان من! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم.?
عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: ?سیده اى است، زن عبدالله بن زیاد علوى، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است. او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.?
عبد الجبار با خود گفت: ?اگر حج مى خواهى، این جاست. بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد.?
هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت. مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد. چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت: ?اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات، ده هزار دینار به من وام داده اى، تو را مى جویم. اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان!?
عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد. در این هنگام آوازى شنید که: ?اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد، انا لا نضیع اجر من احسن عملا.?


پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 - 10:12:28 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   8:22:48 PM

Likes 1

 

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   8:18:42 PM

Likes 1

 

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   7:27:01 PM

Likes 1

 امشب زمین و آسمان گردیده پر شور و شعف
امشب تمام عرشیان بهر زیارت بسته صف
امشب که عیدی میدهد بر عاشقان شاه نجف
امشب تو هم مستی کن و دل را بری کن از اسف
زیرا به دنیا آمده مظهر عزت و شرف
*میلاد نور مبارک*

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   7:34:38 PM

Likes 2

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   7:26:28 PM

Likes 1

 عیدتون پیشاپیش مبارک

???

???.......

http://w.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   5:02:51 PM

Likes 2

ممنون دوستان گلم از کامنت های زیبایتون....درود............

ava

avanikooseresht

http://pastooyedeleman.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   12:40:28 PM

Likes 2

سلام و عرض ادب 

پاینده باشید 

http://tinajoon.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   12:17:59 PM

Likes 2

 

ارسال پيام

پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394   12:14:23 PM

Likes 2

زیبا بود بمن تاثیر زیادی داشت  جوانمرد باشی

آخرین مطالب


فقر و تنگ دستی....


لحظه دیدار


شیطان خود را بازنشسته کرد


دو ریالی صلواتی


همانی هستی که همه می‌گویند؟


حکایت.....


تفاوت عشق و ازدواج


درس آرتور اش


طوطی و حضرت سلیمان


زن نق نقو


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

83784 بازدید

4 بازدید امروز

124 بازدید دیروز

1206 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements