×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خیلی زود دیر می شود....

خیلی زود دیر میشود....

× برای اصیل بودن کافی است که دروغ نگویی.... آغاز اصالت خوب همین است.... نخواهی چیزی باشی که نیستی.... (لودویگ ویتگنشتاین)
×

آدرس وبلاگ من

w.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ali1130

از روی بدشانسی یا خوش شانسی؟

در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند: ?عجب بدشانسی آوردی که اسب فرار کرد!?
پیرمرد در جواب گفت: ?از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام؟? 
همسایه ها با تعجب گفتند: ?خب معلومه که این از بد شانسی است!? 
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند و گفتند: ?عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت.?
پیرمرد بار دیگر گفت: ?از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام؟? 
فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند و گفتند: ?عجب شانس بدی.? 
کشاورز پیر گفت: ?از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام؟?
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: ?خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد کودن!? 
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمین دور دستی با خود بردند. پسر کشاورز پیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد. همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند: ?عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد.?
کشاورز پیر گفت: ?از کجا می دانید که...؟? 
همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشته ایم صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل، نعمات و فرصتهایی بوده اند که زندگی به ما اهدا کرده است.
?عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبو شیئا و هو شرلکم و الله یعلم وانتم لا تعلمون...?
?چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیر شما در آن بوده و چه بسا چیزی را دوست دارید و در واقع برای شما شر است و خداوند داناست و شما نمی دانید.?


دوشنبه 25 خرداد 1394 - 6:46:47 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 26 خرداد 1394   11:48:37 AM

Likes 1

 دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست ، 
اما برای ماهی زندگیست
برای کسی که دوستت دارد "زندگی" باش نه "تفریح"

???

???.......

http://w.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 26 خرداد 1394   10:38:24 AM

Likes 1

ممنون از دوستان گلم بهار خانم و اقا محسن عزیز..و تمام دوستان گلم...

http://asmaneabe2000.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 25 خرداد 1394   10:11:01 PM

Likes 2
  • مشکلات مانند ماشین لباسشویی هستند، 
پیچ و تاب میدهند ، می چرخانند و ما را به این طرف و آن طرف می کو

  • مشکلات مانند ماشین لباسشویی هستند، 
    پیچ و تاب میدهند ، می چرخانند و ما را به این طرف و آن طرف می کوبند 
    اما در نهایت، تمیزتر ، درخشانتر و بهتر از قبل خارج میشویم.

     

    http://asmaneabe2000.gegli.com

    ارسال پيام

    دوشنبه 25 خرداد 1394   10:10:20 PM

    Likes 2

     

  • دعایت میکنم زیر این سقف بلند ، روی دامان زمین.
هر کجا خسته شدی ، یا که پر غصه شدی.
دستی از غیب ، ب

  • دعایت میکنم زیر این سقف بلند ، روی دامان زمین.
    هر کجا خسته شدی ، یا که پر غصه شدی.
    دستی از غیب ، به دادت برسد.
    زیباست که ان دست خدا باشد و بس.

    http://asmaneabe2000.gegli.com

    ارسال پيام

    دوشنبه 25 خرداد 1394   10:09:22 PM

    Likes 2

     دوست خوبم : خدا هر روز با طلوع خورشید به ما متذکر میشود، دیکته زندیگت پر از غلط است.
    پروردگار : نگران نباش خودم وعده میدهم قبل از نمره دادن اگر پشیمان شوی غلط هایت را پاک میکنم.
    باور کنید، خداوند اگر آرزویی در تو قرار داده، بدان توانایی آن را در تو دیده است.
    به امید رسیدن به آرزوهامون

    http://kalej.gegli.com

    ارسال پيام

    دوشنبه 25 خرداد 1394   8:49:08 PM

    Likes 2

     

    http://kalej.gegli.com

    ارسال پيام

    دوشنبه 25 خرداد 1394   8:47:12 PM

    Likes 2

     

    http://kalej.gegli.com

    ارسال پيام

    دوشنبه 25 خرداد 1394   8:46:49 PM

    Likes 2

     فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من درخانه تو بمیرم،بامن چه میکنی؟
    ثروتمند گفت:تو را کفن میکنم و به گور میسپارم.
    فقیر در جواب گفت: امروز که هنوز هنوز هم زنده ام،
    مرا پیراهنی بپوشان و چو مردم،بی کفن مرا بخاک بسپار.. ..!

    آخرین مطالب


    فقر و تنگ دستی....


    لحظه دیدار


    شیطان خود را بازنشسته کرد


    دو ریالی صلواتی


    همانی هستی که همه می‌گویند؟


    حکایت.....


    تفاوت عشق و ازدواج


    درس آرتور اش


    طوطی و حضرت سلیمان


    زن نق نقو


    نمایش سایر مطالب قبلی
    آمار وبلاگ

    83721 بازدید

    65 بازدید امروز

    72 بازدید دیروز

    1527 بازدید یک هفته گذشته

    Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

    آخرين وبلاگهاي بروز شده

    Rss Feed

    Advertisements